صفتي است آب حيوان ز دهان نو شخندت

شاعر : امير خسرو دهلوي

اثري است جان شيرين ز لبان هم‌چو قندت صفتي است آب حيوان ز دهان نو شخندت
که دراز ماند دردل هوس قد بلندت به کدام سرو بينم که ز تو صبور باشم
به کجا روم که جانم دهد از خم کمندت؟ منم و هزار پيچش زخيال زلف در دل
همه غيرتم زعودت همه رشکم از سپندت ز تودور چند سوزم بميان آتش غم ؟
زندگاني را عجب سرمايه‌يي است لحظه‌يي با بنده بنشين کاينقدر